رنگین کمان

وبلاگ شخصی نسرین زبردست، نویسنده و صاحب آثار: ازقصه تامثل، مردی برای تمام فصل های ما

رنگین کمان

وبلاگ شخصی نسرین زبردست، نویسنده و صاحب آثار: ازقصه تامثل، مردی برای تمام فصل های ما

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نسرین زبردست» ثبت شده است

مروری برمقالات صوراسرافیل (1تا6)

نسرین زبردست | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۵۵ ق.ظ | ۰ نظر

 

نمونه مطالب کتاب

قسمت برگزیده: مروری برمقالات صوراسرفیل (شماره های1-6)

کتاب: مردی برای تمام فصل های ما

نویسنده: نسرین زبردست

 

هدیه: با خرید این کتاب، کتاب ازقصه تامثل را هدیه بگیریدangel

تخفیف بیشتر: برای کسانی که نظرشونو برای کتاب ازقصه تامثل ثبت کردندyes

تلگرام: https://t.me/booksnz

ایتا: https://eitaa.com/booksnz

اینستاگرام: zebardastnasrin

سفارش/استعلام قیمت:

 

09012357069

  • نسرین زبردست

فروش دختران قوچانی و تصنیف دهخدا با نام «خدا کسی فکر ما نیست»

نسرین زبردست | شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۲۷ ق.ظ | ۰ نظر

    یکی از رخدادهای تلخ ایران درعهد قاجار، ماجرای فروش دختران قوچانی به ترکمانان آن‌سوی مرز بود که در روزنامه های آن زمان ازجمله صوراسرافیل بازتاب یافت.

    دهخدا به همین مناسبت تصنیف "خدا کسی فکر ما نیست" را سرود و به جای مقالۀ طنزچرندپرند در شماره ی۴ صوراسرافیل چاپ کرد.

    این شعر به صورت نمایشنامه ی منظوم است و دهخدا در ابتدای آن، چنین نوشته است:

   «کنسرت ایرانی که دختران قوچان در قهوه خانه‌ ی آواز 'کافه شانتان' تفلیس به خواهش روس‌ها و ترکمن ها به وزن تصنیف 'ای خدا لیلی یار ما نیست' داده اند». (دیوان دهخدا،  به کوشش محمددبیرسیاقی، ص۱۳

    به گفتۀ دبیرسیاقی در پاورقی صفحۀ13 دیوان دهخدا، این تصنیف اولین سخن منظومی است که از دهخدا در دست است.

    عکس شعر رو همراه با متن از دیوان دهخدا برای مطالعه میذارم و در پست بعد، ویس مربوط به این قسمت رو از کتاب مردی برای تمام فصل‌های ما ارسال می کنم. (نسرین زبردست)

    دخترها هم آواز:

بزرگان جملگی مست غرورند

خدا کسی فکرما نیست

ز انصاف و مروت، سخت دورند

خدا کسی فکرما نیست

رعیت، بیسواد و گنگ و کورند

خدا کسی فکرما نیست

هفده وهجده و نوزده و بیست

ای خدا کسی فکرما نیست

 

فلک دیدی به ما آخِر چه ها کرد

خدا کسی فکرما نیست

ز خویش و اَقرَبا ما را جدا کرد

خدا کسی فکرما نیست

جفا بیند که با ما این جفا کرد

هفده وهجده و نوزده و بیست

ای خدا کسی فکرما نیست (ص13)

گر از کوی وطن، مهجور ماندیم

خدا کسی فکرما نیست

وگر از هجر او رنجور ماندیم

خدا کسی فکرما نیست

نپنداری ز عشقش دور ماندیم

خدا کسی فکرما نیست

هفده وهجده و نوزده و بیست

ای خدا کسی فکرما نیست

    یک دختر دوازده ساله تنها:

نفس در سینه ساکت شو که گوئی

خدا کسی فکرما نیست

نسیم از کوی ما آورده بوئی

خدا کسی فکرما نیست

چه بوئی دلکش، آن هم از چه کوئی

خدا کسی فکرما نیست

هفده وهجده و نوزده و بیست

ای خدا کسی فکرما نیست

    دخترها هم آواز:

نسیم بوم ما بس جانفزا بود

خدا کسی فکرما نیست

هوایش روحبخش و غمزدا بود

خدا کسی فکرما نیست

ولی دردا که هجرش در قَفا بود

خدا کسی فکرما نیست

هفده وهجده و نوزده و بیست

ای خدا کسی فکرما نیست (ص14)

 

مگر مردان ما را خواب برده

خدا کسی فکرما نیست

غیوران وطن را آب برده

خدا کسی فکرما نیست

که اغیار، آب از احباب برده

خدا کسی فکرما نیست

هفده وهجده و نوزده و بیست

ای خدا کسی فکرما نیست

 

    دختر دوازده ساله تنها:

که خواهد برد تا مجلس پیامم؟

خدا کسی فکرما نیست

که ای دل بُردۀ ناداده کامم!

چرا شد محو از یاد تو نامم؟

خدا کسی فکرما نیست

هفده وهجده و نوزده و بیست

ای خدا کسی فکرما نیست (ص15)

                                                                 (جغد) *

    تماشاچیان به هیئت اجتماع:

    هورا! هورا! هورا!...

    *نام مستعار دهخدا در ذیل چرندپرندهاست

تلگرام: https://t.me/booksnz

ایتا: https://eitaa.com/booksnz

اینستاگرام: zebardastnasrin

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • نسرین زبردست

آشنایی با صوراسرافیل

نسرین زبردست | چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۴۰۲، ۰۱:۲۵ ب.ظ | ۰ نظر

 

نمونه مطالب کتاب

قسمت برگزیده: آشنایی با صوراسرفیل

کتاب: مردی برای تمام فصل های ما

نویسنده: نسرین زبردست

 

هدیه: با خرید این کتاب، کتاب ازقصه تامثل را هدیه بگیریدangel

تخفیف بیشتر: برای کسانی که نظرشونو برای کتاب ازقصه تامثل ثبت کردندyes

تلگرام: https://t.me/booksnz

ایتا: https://eitaa.com/booksnz

اینستاگرام: zebardastnasrin

سفارش/استعلام قیمت:

09012357069

 

  • نسرین زبردست

ضرب ب المثل: اگربنا به مردن بود من جگرش را هم درمی آوردم

نسرین زبردست | يكشنبه, ۶ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۰۰ ب.ظ | ۰ نظر

 

نمونه مطالب کتاب

قسمت برگزیده: اگر بنا به مردن بود من جگرش را هم درمی آوردم

کتاب: ازقصه تامثل

نویسنده: نسرین زبردست

 

امکان خرید کتاب به صورت تک و عمدهyes

هدیه: با خرید کتاب مردی برای تمام فصل های ما، این کتاب (ازقصه تامثل) را هدیه بگیریدangel

 

تلگرام: https://t.me/booksnz

ایتا: https://eitaa.com/booksnz

اینستاگرام: zebardastnasrin

سفارش/استعلام قیمت:

  • نسرین زبردست

نامه های دهخدا به امین الضرب

نسرین زبردست | جمعه, ۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۰۱ ب.ظ | ۰ نظر

 

 

نمونه مطالب کتاب

قسمت برگزیده: نامه های دهخدا به امین الضرب

کتاب: مردی برای تمام فصل های ما

نویسنده: نسرین زبردست

 

هدیه: با خرید این کتاب، کتاب ازقصه تامثل را هدیه بگیریدangel

تخفیف بیشتر: برای کسانی که نظرشونو برای کتاب ازقصه تامثل ثبت کردندyes

تلگرام: https://t.me/booksnz

ایتا: https://eitaa.com/booksnz

اینستاگرام: zebardastnasrin

سفارش/استعلام قیمت: 09012357069

 

  • نسرین زبردست

دهخدا-کودکی وتحصیلات

نسرین زبردست | پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۱:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

 

 

 

 

نمونه مطالب کتاب

قسمت برگزیده: کودکی وتحصیلات

کتاب: مردی برای تمام فصل های ما

نویسنده: نسرین زبردست

 

هدیه: با خرید این کتاب، کتاب ازقصه تامثل را هدیه بگیریدangel

تخفیف بیشتر: برای کسانی که نظرشونو برای کتاب ازقصه تامثل ثبت کردندyes

تلگرام: https://t.me/booksnz

ایتا: https://eitaa.com/booksnz

اینستاگرام: zebardastnasrin

سفارش/استعلام قیمت: 09012357069

 

 

 

 

 

  • نسرین زبردست

آشنایی با کتاب مردی برای تمام فصل های ما به روایت تصویر

نسرین زبردست | جمعه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۵۷ ب.ظ | ۰ نظر

فایل صوتی معرفی کتاب

و

فایل صوتی نمونه هایی ازمطالب کتاب

در کانال تلگرام https://t.me/booksnz

و کانال ایتا

https://eitaa.com/booksnz

قرار دارد که می توانید بشنوید

 

فهرست مطالب کتاب مردی برای تمام فصل های ما

  • نسرین زبردست

رضایت/ ازقصه تامثل

نسرین زبردست | جمعه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۲۳ ب.ظ | ۰ نظر

  • نسرین زبردست

چای

نسرین زبردست | پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۴۲ ب.ظ | ۰ نظر

   آن روز شیفت ظهر بودم و قرار بود معلم مان از درس «چای» املا بگیرد. با آن که حرف «چ» را در درس قبل یعنی «پیچ، آچار» آموخته بودم اما هرچه فکر می کردم، یادم نمی آمد «چ» چند نقطه دارد. یکی؟ دوتا؟ سه تا؟ بیشتر؟!!!

   از حیاط خانه صدای بازی بچه ها می آمد. می دانستم باید کتاب فارسی ام را بردارم و درس چای را بخوانم اما هرچه به خودم فشار می آوردم، نمی شد؛ چون دلم می گفت: «ولش کن. برو با بچه ها بازی کن» بلأخره به حرف دلم کردم و با ناهید و محبوبه در زیر سایه های درخت توت مشغول بازی شدم.

   یکی، دو ساعتی که گذشت. محبوبه برای آماده شدن به خانه رفت. من و ناهید هم لباس هایمان را پوشیدیم و راهی مدرسه شدیم.

   در مدرسه معلم مان به ما املا گفت و کلمۀ «چای» را تا دلتان بخواهد تکرار کرد. من هم که نمی دانستم «چ» چند نقطه دارد برای هرکلمه به تعداد دلخواه نقطه می گذاشتم. یکی، دوتا، سه تا و الی آخر. تا این که دیکته تمام شد و بچه ها دفترها را جمع کردند. خانم معلم هم طبق معمول به ما مشقی گفت و پشت میز مشغول امضای املاها شد.

   مدت زیادی نگذشته بود که معلم با صدایی بلند و چهره ای خندان صدایم زد و گفت: «زبردست! بیا املاتو بگیر. آفرین، تو بیست شدی! و شادمان دفتر را به سوی من دراز کرد.

   از تعجب داشتم شاخ درمی آوردم. بلند شدم و درحالی که در دلم می گفتم: «بیست! آخه من چطوری بیست شدم؟!» دفترم را از دست های مهربان معلم گرفتم. بعد سرجایم نشستم و دفتر را باز کردم: امضا:20. بله من بیست گرفته بودم اما چطوری؟! چقدر عجیب!

   :این دفتر چقدر خوش خط و تمیز بود. من که اصلاً تمیز نمی نوشتم. خطم هم که به قول ناهید خرچنگْ قورباغه بود!

   :تازه این دفتر خط کشی هم داشت. آن هم نه یکی، دوتا، مرتب و تمیز با مداد گلی.

   :من که دفترهایم را خط کشی نمی کردم. یکی اش به زور بود چه برسد به دوتا!

   با این حال، چیزی نگفتم و خوشحال از اینکه بیست گرفته ام، دفتر را داخل کیفم گذاشتم. مدتی سپری شد. دیکته ها درحال تمام شدن بود. ناگهان معلمان با چهره ای خشمگین و اخم های در هم کشیده صدایم زد: «زبردست، بردار اون دفتر رو بیار. اون که دفتر تو نیست. دفتر داوودیه. این چه نمره ایه گرفتی؟!»

   -آها، پس اون دفتر من نبوده. حالا فهمیدم. (این جمله را پیش خود زمزمه کردم)

   معلم با عصبانیت نگاهم می کرد  اما من غرق در دنیای کودکانۀ خود بودم و معنای نگاه ناراحت او را نمی فهمیدم.

   داوودی دفترش را از من گرفت. من هم دفترم را از روی میز برداشتم سپس در نیمکت چوبی ام نشستم. دفتر را آرام باز کردم. نمره ام را دیدم و بیخیال عبرت گرفتن از این ماجراها به نوشتن مشق هایم ادامه دادم.

به قلم

نسرین زبردست

  • نسرین زبردست

رونمایی کتاب مردی برای تمام فصل های ما

نسرین زبردست | جمعه, ۸ دی ۱۴۰۲، ۱۲:۱۵ ب.ظ | ۰ نظر

    مراسم رونمایی کتاب «مردی برای تمام فصل های ما»، نوشتۀ «نسرین زبردست» روز سه شنبه 5دی 1402در محل کتابخانۀ شهیدبهشتی تربت حیدریه برگزار شد. دراین جلسه ابتدا آقایان بهمن صباغ زاده و موسوی به بیان دیدگاه های خود پرداختند و سپس نویسندۀ کتاب به برخی مسائل مطرح دربارۀ کتاب پاسخ گفت. پس از آن رونمایی کتاب، خرید کتاب و امضای آن توسط پدیدآورنده انجام شد. لازم به ذکراست کتاب مردی برای تمام فصل های ما دراین جلسه با تخفیف ویژه به قیمت 150هزارتومان فروخته شد و خریداران، کتاب اول نویسنده؛ یعنی «ازقصه تامثل» را هدیه گرفتند.

 

تلگرام و ایتا

@booksnz

 

اینستاگرام

zebardastnasrin

 

سفارش کتاب

09012357069

 

عکس های بیشتر

 

  • نسرین زبردست