من در تعارضم
با جهانی که تفاوت ها را برنمی تابد
همه چیز را یک رنگ می خواهد
یک جور
یک شکل
یکنواخت
جهانی که گل های سپید را دوست دارد
پرندگان سپید را دوست دارد
و انسان های سپید را به انزوا می کشاند
من در تعارضم
با جهانی که صدای آفرینش را نمی شنود
جهانی که سقف اندیشه اش
کوتاه تر از بام آرزوهایش است
و برای درک حقیقت
عینک عادت ها را
از چشم برنمی دارد
من در تعارضم
✍نسرین زبردست